گذر در كوچه هاى خون و اّتش (جلد دوم)
گرد اّورنده و مترجم: غفار عريف گرد اّورنده و مترجم: غفار عريف

پيوست به گذشته

 

 

روزنامهْ: Frankfurter Allgemeine Zeitung

مورخ 1/10/2001

نويسنده: Udo Ulfkotte

 

 

"ماين ها، برف و دشمن بسيار متحرك"

 

در هندوكش به تنهائى زمستان در حال نزديك شدن عمليات نظامى امريكائى ها و برتانوى ها

را مشكل نميسازد

 

فرانكفورت 30 سپتمبر: حالا وقت زياد به كوماندو هاى امريكائى و برتانوى باقى نمانده، تا متهمين سوْ قصد ها را دستگير كنند. حد اكثر چهار هفتهْ ديگر بگذرد تا اولين برف در افغانستان ببارد. در كابل درجهْ حرارت از طرف شب به 3 گراد تحت صف پايان اّمده است. بزودى روزها كوتاه ميشوند. صرف چند ساعت اندك درين روز دوشنبه، اّفتاب يك كشور را گرم ميسازد كه بار دگر براى يك جنگ زمستانى اّمادگى ميگيرد. نه فقط جنگجويان اتحاد شمال بلكه همچنان استراتژيست هاى نظامى امريكا ميدانند كه در اّيندهْ نزديك الى اخير ماه اپريل شاهراه هاى مهم كوتلى را برف ميپوشاند، مثلاً كوتل سالنگ (به ارتفاع 3340 متر) كه از طريق اّن در سال 1979 نيروهاى اتحاد شوروى به افغانستان داخل شدند و يا كوتل باميان كه در مسير راه قديمى ابريشم قرار دارد. در بيشتر قسمت هاى مملكت وضع هوا پلانگذارى لوژستيكى را به مشكلات روبرو خواهد ساخت و پيشگويى ها را در مورد بيرون رفت از عمليات نظامى تقريباً ناممكن ميگرداند. جنرال هيمات سنگ گيل Himmat Singh Gill سابق اّتشهْ نظامى هند در كابل گفته است: "درجهْ حرارت منفى 30، بارش سنگين برف و يخبندان توانائى جنگى هرگونه قطعات را فلج مينمايد با وجود اينكه هر قدر خوب مجهز هم باشد." يك افغانستان شناس ديگر از ميان اردوى هند بنام رام چندر Ram Chander پيشگوئى نمود: "در زير يك چنين شرايط استفاده از سلاح دشوار است. تبادلهْ اّتش بزرگ بكلى رخ نخواهد داد."

در هنگاميكه قطعات اتحاد شمال و همچنين طالبان اين شرايط جنگى منوط به وضعيت طبيعى را از سالها بدين سو ميشناسند و حملات خود را در مقطع زمانى بين اّخر ماه مى و ماه اكتوبر محدود ميسازند، اعلام جنگ (مقابلهْ نظامى) در نزد استراتژيست هاى نظامى امريكائى يك چيز نو است. از بابت نزديك شدن زمستان افغانى فهميده ميشود كه چرا واشنگتن جنگ زمينى دراز مدت را با استفاده از قطعات بزرگ پلان نمى كند. واضحاً عمليات محدود منطقوى توسط نيروهاى گارد (قطعات مركزى) كه پس از انجام وظيفه قسماً دوباره از محلات صعب العبور پرواز داده شوند، در نظر ميباشد. هدف واشنگتن اينست تا اّن تاسيسات (نظامى و اّموزشى) را تخريب نمايد كه مربوط به قدرت ادارهْ طالبان و القاعده هستند: ذخاير سلاح و مواد سوخت (بنزين)، گارنيزيون ها، ميدان هاى هوائى نظامى كوچك، پايگاه هاى اّموزشى و مراكز جلب و جذب و سوق افراد يك چنين حملات ميتواند بدون تلفات در صفوف خودى از (امكانات نظامى) هوائى به موفقيت انجامد. همزمان خواست اّنست تا عاملين اصلى انفجارات را حتى الامكان زنده به چنگ اّورند و مجبوراً ذريعهْ هواپيما ها از تاسيسات تخريب شده نظارت بعمل اّيد تا بار دگر اعمار نگردند. اين وظايف بايست از جانب كومانده هاى مخصوص اجرا گردد. يك كارشناس نظامى امريكائى گفت: "هرگاه چند هزار نفر نيروهاى مخصوص و چند هزار نفر سرباز امور لوژستيك را به افغانستان ببريم، پس انسان از مبتلا شدن به سرنوشت مشابه اردو هاى مهاجم جلوگيرى ميدارد كه در افغانستان به سادگى به بيرون رفته اند (ناپديد شده اند)."

موفقيت اينگونه عمليات ها قبل از همه وابسته به كشف عالى ميشود. واحدهاى مخصوص بايست بدانند كه افراد شبكهْ ترور در كجا قابل دسترسى اند. سلاح هوائى امريكائى ضرورت به اّگاهى در بارهْ اّن اهدافى دارد كه از طريق حملهْ هوائى (مثلاً ذخاير مواد سوخت) تخريب شده بتوانند. در همين تصوير ادعاى طالبان مبنى بر سقوط دادن هوا پيماى كشاف امريكائى مطابقت ميكند.

مخازن اسلحهْ طالبان در نگاه اول (در اّمادگى هاى جنگى امريكا) تاثير گذار نيست. حدود دوصد عراده وسايط زرهى و تانكها، سه صد عراده توپخانه، چند واحد سيستم مدافعه "گراد  Grad"، سيستم قابل انتقال دافع هوا از نوع استينگر و استينگر پست Stinger Post (Passive Optical Seeker Technique  تخنيك راكت هاى سكر از لحاظ ساحهْ ديد غير فعال)، چهارده فروند جيت جنگى كهنه MiG-21 و ده بال هليكوپتر Mi-8 روسى (از اّنجمله حالا بايست دو بال اّن در صف جبههْ اّزاديبخش ازبكستان IMU در ازبكستان در فعاليت باشد) به يك قدرت جهانى محاسبه شده نميتواند. لاكن بيست و پنج هزار جنگجوى طالبان كه در نزديكى كابل، هرات، خوست، جلال اّباد و همچنان در نزديكى سرحد با پاكستان و ساحات ديدرس اتحاد شمال جابجا هستند، به سبب همين تجهيزات نظامى غير كافى نيروى تحرك بلند تر دارند. بمنظور اينكه (حملات) بالاى اّنها اصابت نمايد با وجود ربط دادن وضع به باران و ابر هاى برف خيز، حمله كنندگان مجبور اند از هوا پيما هاى جنگى و هليكوپتر هاى كه توانائى پرواز در ارتفاع پائين را دارند، كار بگيرند.

تحركات افراديكه مورد هدف ميباشند، از يكجا به جاى ديگر، در افغانستان علت اصلى بحساب مياّيد كه چرا حملهْ برق اّسا رخ نميدهد. در جنگ كويت، عراق مقطع زمانى را بين تشريح (روشن كردن خصوصيت) بطرى يك راكت اسكاد و زمان تغيير موقعيت يك راكت انداز را پيوسته باين منظور استفاده نمود تا (راكت هاى) اسكاد را در يك محل ديگر نصب كند. (حملات امريكا) اكثراً در نقاط خالى اصابت كرد. انسان ميخواهد از تكرار اين خطا در افغانستان جلوگيرى بعمل اّورد. در "پيشبرد جنگ جديد با قرار دادن شبكهْ تروريستى در مركز اّن" بايست تمام معلومات در بارهْ هدف و وارد كردن ضربه بالاى اّن حتى الامكان در وقت كوتاه با همديگر پيوست گردند. چوكات (محدودهْ) زمانى ميان جستجو و پيدا نمودن يك هدف (بوسيلهْ واضح ساختن تخنيكى و با توظيف كوماندوى مخصوص) و اّتش زدن (فير) يك سلاح فعلاً بايد كمتر از ده دقيقه را دربر گيرد.

اينكه اّيا چنين يك مسالهْ افغانها را زير تاثير خود مياّورد، قابل سوال است. زيرا جنگجويان استعداد سازماندهى را در اختيار دارند. اّنها از يك قريه به قريهْ ديگر ميكوچند و در تمام جاها اّذوقه و خوار بار ذخيره كرده اند. در مغاره هاى پيچيده مهمات را گور (مدفون) ساخته اند. از صدها سال بدين طرف طريقهْ لوژستيك اّنها همين گونه بوده است و باين شيوه تا كنون هر متجاوز را شكست داده اند. جنگجويان بدون چانته و پتك در حركت ميشوند. اّنها ميتوانند فاصله هاى دور را پشت سر بگذراند، نسبت به اينكه به دشمن قوياً مسلح شان اين امكان ميسر باشد.

انسان ميتواند سناريوى اّتى را نمايش دهد: در اطراف محل اقامت بن لادن ذريعهْ چتر بازان يك دايرهْ محاصره به قطر ده كيلومتر كشيده ميشود. پس از اّن حمله توسط قطعات مخصوص چون نيروهاى Dalta Force و Ranger امريكائى و قوت هاى SAS كه از قبل بوسيلهْ هواپيماهاى ترانسپورتى از نوع C-17، C-141 و C-5A/B در منطقه برده شده اند، ميشود واحدهاى مخصوص را جهت انجام ماموريت شان كه از لحاظ زمانى خيلى محدود است به افغانستان انتقال داد.

اما زمان فشار مياّورد. با ريزش اولين برف بهر حال در پيش روى ماهر ترين پيلوت هليكوپتر امريكائى وظايف مشكل قرار ميگيرد. اّنها به نشست خود ساحهْ بزرگ سى در سى متر و تا حد امكان هموارى و عارى از برف ضرورت دارند. لاى و لوش، يخبندان و بارش برف هر عمليات را بسوى يك زيان غير قابل محاسبه رهنمود ميسازد. پيلوت هاى اتحاد شوروى سابق كه در افغانستان مصروف خدمت بودند، امريكائى ها را به اين امر متوجه ساختند كه اّنها در هنگام اشغال بدون دليل نبود كه در زمستان تقريباً كليه عمليات را در هندوكش (افغانستان) توقف جبرى ميدادند. همين حالا غبار خزان در دره هاى تنگ اّنقدر خيره است كه هليكوپترها پرواز كرده نميتوانند. و در اخير، جنگ در كوسوا به پيمان ناتو فهماند كه نيروهاى هوائى در منطقه هاى صعب العبور بر ضد واحدهاى كوچك متحرك بسيار اندك در اجراى وظيفه موفقيت اّميز ميباشند. هرگاه خود اهداف دقيقاً مشخص شوند و اّنها در شمار ساختمان هاى قابل انهدام محسوب شده باشند و هوا به انجام يك چنين عمليات امكان بدهد، هيچكسى با اطمينان گفته نميتواند كه اّيا در محل هدف (جائيكه هدف عمليات نظامى را ميسازد) ماين فرش است يا خير؟ پلان هاى مناطق ماين فرش شده وجود ندارد. و واحدهاى گشتى (گزمه) كوچك متشكل از پنج و يا شش نفر كه چنين كمربند ماين را در محلات جستجو و معين بدارند با وجود اينكه در لباس تپيك محلى گشت و گذار نمايند، دور از امكان نيست كه از طرف مخالفين بزودى شناسائى گردند و بالاى شان حمله صورت گيرد. به همين سبب بايست رئيس جمهور بوش را در مورد اين مساله اّگاه ساخته باشند كه در جريان عمليات ميشود در صفوف امريكائى ها نيز تلفات رخ دهد. درين ميان تروريست ها وقت داشتند تا خود شان را (در گروپ هاى) چند هزار نفرى قسماً از طريق تونل (از مغاره هاى به هم پيوسته راه هاى دشوار كوهى) به عقب بكشند. و بخاطريكه اّنها (تروريست ها) در تامين ارتباطات (كمونيكاسيون) با يكديگر بجاى پيام هاى (اطلاعيه ها) برقى (فكس، انترنت، مراسلات كمپيوترى...) از انسان ها منحيث وسيلهْ اطلاع رسانى استفاده ميكنند، با اينكه درين فعاليت جنگجويان اتحاد شمال به كمك اّن ها بشتابند. تعقيب افراد مظنون به سوْ قصد ها تا اّنوقتى كه زمستان باين كشور ميرسد (باّن ميماند) كه در جستجوى سوزن در خرمن علف خشكيده به بزرگى استديم (ورزشى) المپيا شهر مونشن (جرمنى) گردند.

 


روزنامهْ: Die Rheinpfalz

شمارهْ 233 مورخ 8/10/2001

 

 

"تخنيك عالى - قدرت تخريب براى جنگ در افغانستان"

 

در سوقيات (لشكر كشى) ايالات متحدهْ امريكا در منطقهْ بحرانى، هوا پيماهاى جنگى، بم افگن ها، كشتى هاى طياره بردار و (راكت هاى

Cruise Missiles شامل است

 

جنگ اّغاز يافتهْ ديروزى ايالات متحدهْ امريكا در افغانستان به مفهوم يك روياروئى نظامى ميان ارتش مدرن دنيا و يك مخالف از لحاظ تخنيكى ناتوان، ميباشد. در سوقيات نيروهاى (نظامى) امريكائى در حوزهْ خليج سلاح هاى مدرن در اختيار قرار داده شده است. همينگونه به هوا پيماهاى نوع F-16 "Fightig Falcon  شاهين جنگى" و هواپيماى (F-15 "Eagle  عقاب" در گام نخست در منطقهْ بحرانى جهت انجام وظيفه امر صادر گرديده است. طيارهْ جنگى يك ماشينهْ F-16 سرعت پرواز حد بالائى 2413 كيلو متر در ساعت را مى پيمايد. اين دو چند سرعت انتشار، تغيير دورانى تكان هاى قابل شنيد (يك ماده) در هوا (Mach) است. اين ماشين جنگى را بخاطر مقابله با هواپيماهاى ديگر و يا شليك راكت ها به سوى اهداف در زمين انكشاف داده اند. طيارهْ جنگى دو ماشينه F-15 نسبت به ماشين F-16 بزرگتر بوده و سرعت 2896 كيلومتر در ساعت (Mach 2,5) را طى ميكند. مقاصد كاربرد اين هواپيما را قواى هوائى ايالات متحده، پرواز هاى گزمه زدن اّنچه در اين اواخر برفراز هوائى عراق و يا در جنگ هوائى صورت ميگيرد، خواند.

در پهلوى ناوگان هاى هواپيما بردار "Carl Vinson"، "Kitty Hawk"، "Enterprise" و "Theodore Roosevelt"، طيارات از نوع F-14 "Tomcat  گربه" و F/A-18) "Hornet  يك نوع زنبور" نيز در قدرت ارتش ايالات متحدهْ امريكا شامل ميباشند. طيارهْ دو ماشينهْ F-14 بايست بالاى اهداف در روى زمين حمله كند. هواپيماى تيپ       "Hornets" كه نه چندان كاملاً سريع به مانند ماشين هاى Tomcat Mach-2 هستند و به اندازهْ Mach-1,7 سرعت ميگيرند. اين طيارات هم راكت ها و بم ها را بخاطر سهمگيرى در عمليات جنگى در بدنهْ خود حمل مينمايند. ناوگان هاى "Carl Vinson" و "Roosevelt" در زمرهْ هوا پيما بردار هاى كلاس "Nimitz Klasse" يعنى بزرگترين كشتى هاى جنگى جهان شمرده ميشوند. قوهْ محركهْ اين ناوگان ها     "Reactor" هاى اتومى بوده و ميتوانند به تعداد 6000 نفر عمله و الى 85 فروند هوا پيما را در خورد انتقال دهند.

استفاده از بم افگن هاى B-52 نيز مد نظر گرفته شده است كه از مدت اضافه تر از چهار دهه به مثابهْ "كارسنگين و اسپ زشت (بد)" در جمع سلاح هوائى بحساب مياّيد. يك چنين هوا پيما قادر است الى  مقدار 31،500 كيلو گرام بم و راكت را در بدنهْ خويش منتقل سازد و بدون اينكه سوخت گيرى بدارد يك فاصلهْ 12872 كيلومترى را پشت سر ميگذارد. حدود 80 عدد بم نورمال و طرف استفاده و 30 عدد بم شكننده (به هزار ها پارچهْ كوچك مبدل ميگردد) كه در جنگ كوسوو     (Kosovo) استعمال گرديد و يا به تعداد 24 عدد بم كه الكترونيكى عيار ميشود، توسط بم افگن هاى با ساحهْ برد طويل بنام B-1B بارگيرى ميگردد. اّيا اينكه بم افگن هاى "Tarnkappenbomber  هوا پيماى امريكائى (جنگى) مجهز با دستگاه رادار و غير قابل شناخت" از نوع B-2 و هواپيماى جنگى از نوع F-117A بنام "Stealth  پنهانى" به وظايف گماريده ميشوند و يا خير، روشن نيست.

سه قسم هوا پيماى سوخت رسان بايست نگران اّن باشند كه طيارات جنگى و بم افگن ها از لحاظ مواد سوخت (بنزين) مشكلات پيدا نكنند. بزرگترين هواپيما، ماشين KC-10A بنام "Extender" بوده كه جوف (جايگاه هاى ذخيره كنندهْ روغنيات) هاى خالى اّن گنجايش ذخيرهْ مقدار 162000 كيلو گرام كروزين (Kerosin  لغت يونانى مى باشد و يك نوع مادهْ محركه (مادهْ سوخت) را مفهوم ميدهد - م) را دارد. در پهلوى اّن طياره KC-135 بنام "Stratatanke  تانكر" با ظرفيت بارگيرى مقدار 90000 كيلو گرام موجود است كه در سال 1956 وارد ساختار قواى هوائى گرديده است. براى تانك كردن هليكوپتر ها در هوا، قواى هوائى ايالات متحده، ماشين هاى از نوع HC-130P/N را بكار مى بندد.

در زمينهْ كاربرد راكت ها و ساير سلاح هاى هدايت شونده، برنامه ريزان نظامى قبل از همه پيرامون سرگلوله هاى پرواز سريع فكر مينمايند، اّنگونه كه اّنها در سال 1998 يكبار بر ضد پايگاه هاى اسامه بن لادن رهبر تروريست ها در افغانستان شليك شده بودند. اين راكت ها از نوع "Tomahawk  تبر جنگى IndianerCruise-Missiles ميتوانند از كشتى هاى جنگى سريع كوچك و بزرگ و كشتى هاى جنگى سريع داراى اژدر افگن و سرگلوله ها بر عليه اهداف در هوا و بحر در بدرقه ناوگان هواپيما بردار، شليك گردند. سرگلوله هاى پرواز سريع از لحاظ تخنيكى خيلى ها پيشرفته را به اسم SLAM-ER مى نامند كه از كلمات اّتى "Standoff Land Attack Missile Expanded Response  راكت هاى موزائيل رد حملات بر اهداف زمينى با وسعت قواى اّتش جواب متقابل" اختصار شده است. اين راكت ها را هوا پيماها ميتوانند (بالاى اهداف معينهْ زمينى) شليك نمايند و كلاهك هاى انفجارى اّنها به حمايت كمره ها و امواج الكترونيكى و دستگاه هاى تخنيك اندازه گيرى (Infrarot Sensoren به فاصلهْ 240 كيلو متر به هدف پروگرام شده برده ميشود(ap).

يادداشت ها:

(1)- Schallgeschwindigkeit: مسافه (راه) طى شده در فى واحد زمان (يك ثانيه) به مقياس (Schall). اين سرعت در هوا با حرارت صفر درجهْ سانتى گريد (C0) به اندازهْ 332 متر، در اّب به اندازهْ 1407 متر و در اجسام جامد (مثلاً در فولاد اضافه تر از 5000 متر) ميباشد. با تشديد رفتار (تيز رفتارى) ميزان سرعت افزايش مييابد (برگردان از  دايره المعارف اّلمانى چاپ سال 1985 در مطبعهْ Zweiburgen شركت Weinheim) صفحه 399

(2)- Schall: اخذ صداى تكان ها بوسيلهْ حس شنوائى انسان در (هوا) را مفهوم ميدهد و از اشكال موجوديت ماده (جامد، مايع، گاز) توليد ميشود. اين تكان ها ميتواند بين 16 الى 20000 Hertz        (Gertz واحد مقياس تعداد تكان هاى مولده بوده و بر اساس اسم كاشف اّن Heinrich Hertz فزيكدان اّلمانى كه در بين سالهاى 1857 - 1894 مى زيست نامگذارى شده است - م) باشد. تكان هاى منظم را صدا و اّهنگ (Ton) و تكان هاى نامنظم راهياهو (Sound) ميگويند (برگردان از دايره المعارف اّلمانى چاپ سال 1974 در مطبعهْ Herder KG Freiburg در Breisgau صفحهْ 858).

(3) Mach: مناسبت (نسبت) سرعت يك جسم و يا جريان حركت (تكان) اّب را با مسافهْ (راه) طى شده در فى واحد زمان (يك ثانيه) به مقياس Schall (Schallgeschwindig keit بدست ميدهد.

Ernst Mach فزيكدان و فيلسوف اطريشى در بين سالهاى 1838 - 1916 زندگى ميكرد و بخصوص روى خلاء (موجود) در جريان حركت (تكان) گاز و يا مايع و خلاء (موجود) در انرژى حركى كوچكترين بخش يك جسم كه ذريعه لين (الكتريكى)، تحركات در گاز و يا مايع و يا پخش شعاع افزايش پيدا ميكند، كار و تحقيق نموده است (برگردان از دايره المعارف اّلمانى چاپ سال 1985 در مطبعهْ Zweiburgen شركت Weinheim صفحهْ 253).

 


November 27th, 2006


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل تاریخی